محل تبلیغات شما
صحبت از اینکه چه زمانی از شبانه روز برای مطالعه بهتر است همیشه یک بحث بی پایان بین دو گروه از محقیق بوده است. اما بیایید باهم یک بار برای همیشه زیر و بم جزییات این بحث را بررسی کنیم. البته روش کار ما استفاده از تحقیقات و مطالعات موردی نیست بلکه می خواهیم روی موضوعاتی پافشاری کنیم که بر درستی آن ها مطمئن هستیم و از طریق همان اطلاعات درست اثبات شده که مورد تایید همگان است به این سوال پاسخ می دهیم که مطالعه در شب بهتر است یا مطالعه در روز؟
اما قبل از بررسی موضوع لازم است یک بار هم چالش ها و دغدغه های مربوط به زمان مطالعه را فهرست وار مطالعه کنیم:
  • من عادت دارم در شب درس بخوانم، آیا کیفیت مطالعه در شب پایین تر از روز است؟
  • آیا حتما باید صبح زود بیدار شویم تا بتوانیم مطالعه خوب و سطح بالا داشته باشیم و در کنکور قبول شویم؟
  • آیا این درست است که شب ها بخاطر آرامش و سکوت، می توانیم بهتر یاد بگیریم؟
  • این جمله که می گویند: صبح زود، مغز آماده تر است و اگر آن موقع درس بخوانیم خیلی بهتر یاد می گیریم؟
  • فکر می کنم اول صبح خیلی بی حوصله باشم و تمایلی به درس و کتاب ندارم، اگر عصر یا شب درس بخوانم در کنکور موفق می شوم؟
  • چرا بعضی از تحقیقات می گویند صبح درس خواندن بهتر است ولی بعضی محققان هم مقاله هایشان ثابت می کند که شب خیلی بهتر از روز است؟ بالاخره کدامشان بهتر است؟
  • آیا این درست است که می گویند بعضی ها روز بهتر یاد می گیرند و برخی دیگر، فقط در شب یاد می گیرند؟
 یادآوری: من تمایلی ندارم از کلمه عادت برای مطالعه استفاده کنم و بگویم عادت های مطالعاتی، چون مغز به مطالعه هیچوقت عادت نمی کند. توضیحات این جمله ام را در مطلب عادت به مطالعه: چگونه به درس خواندن عادت[ن]می کنیم؟» داده ام. بنابراین من به جای عادت مطالعه از واژه روشمندی مطالعه» استفاده می کند زیرا روشمندی یک نوع اجبار و قانون است که دقیقا با ساز و کار مغز همخوانی دارد.

آنچه مشخص است، وجود خرافات و شایعه های متفاوت در مورد مقایسه مطالعه شب و روز است اگر موافق باشید ابتدا یکی از بزرگترین خرافات و شایعه ها را از بین ببریم:
عده ای تحقیق و مقاله می آورند که مطالعه شب نسبت به مطالعه روز با کیفیت تر است و عده ای هم تحقیقاتی می آورند که مطالعه روز نسبت به مطالعه شب با کیفیت تر است. حق با کدام است؟ طرفدار هر یک از این جملات که باشید خواهم گفت: شما بر اساس روشمندی خودتان به این موضوع عقیده دارید». شاید بپرسید روشمندی خودم یعنی چه؟ یعنی اینکه اگردانش آموز یا داوطلب کنکوری برای یک مدت طولانی به مطالعه شب عادت کرده باشد حالا طرفدار این عقیده است که مطالعه در شب خیلی بهتر از روز است و می تواند ده ها دلیل مثل سکوت شب، آرامش، نبودن سر و صدای خودرو، تمرکز بهتر، نبود رفت و آمد و . » را برای توجیه خوب بودن مطالعه شب ردیف کند.
همین موضوع برای دانش آموز یا داوطلبی که روزها به مطالعه پرداخته است از زاویه دیگری قابل بررسی است. یعنی او نیز می گوید ابتدای روز بهتر است زیرا خودش اکثر مطالعاتش را در روز انجام داده است و حالا باورش این است که ابتدای روز، مغز بهتر یاد می گیرد، تمرکز بیشتر است، مغز سرحال است و سرعت یادگیری بیشتر است و دلایلی پشت سر هم جور می کند تا بگوید روز خوانی بهتر از شب خوانی است.
حالا برویم سراغ محققین، اگر یک محقق بخواهد روی این موضوع تحقیق کنید، روش تحقیق او چگونه است؟ او دو نمونه تصادفی از انسان ها را انتخاب می کند و به آن ها متنی را می دهد که بخوانند. حالا امتحانی از آن ها می گیرد و سپس می گوید مثلا گروهی که روز درس خوانده بودند نمرات بهتری گرفتند یا شاید هم برعکس به این نتیجه برسد که نمرات کسانی که شب درس خوانده اند بهتر است. چرا اینطوری می شود و چرا این تحقیقات هیچوقت جواب درستی به ما نمی دهند؟
اگر می خواهید بدانید چرا این تحقیقات به جایی نمی رسند بایستی خیلی با حوصله این توضیحات را بخوانید: این تحقیقات به این صورت انجام می شود: دو گروه تصادفی از انسان ها انتخاب می کنند مثلا برای هر گروه 10 انسان. حالا به گروه اول یعنی 10 نفر اول می گویند شما این مطلب 10 صفحه ای را  روز خوانی کنید و به گروه دوم یعنی 10 نفر دوم می گویند همان مطلب 10 صفحه ای را شب خوانی کنید و بعد یک امتحان از آن ها می گیرند و بر اساس نمرات، می گویند کدام گروه موفق تر بوده است اما می دانید کجای داستان اشتباه است؟
برای اینکه بتوانم بهتر توضیح دهم لطفا فقط روی 10 نفر گروه اول تمرکز کنید. این 10 نفر کاملا تصادفی انتخاب شده اند و ما نمی دانیم که از این 10 نفر، چند نفرشان روز خوان و چند نفرشان شب خوان هستند پس حالات های مختلف پیش می آید:
1. از این 10 نفر گروه اول، اکثر آن ها روز خوان هستند: در این صورت مطمین باشید آن ها نمرات خیلی خوبی از امتحان می گیرند زیرا آن ها خودشان روز خوان بوده اند و محقق هم به آن ها گفته است روز خوانی کنند. پس همه چیز باب میل آن هاست.
2. از این 10 نفر گروه اول، اکثر آن ها شب خوان هستند: در این صورت مطمین باشید که نمرات گروه اول کم می شود زیرا اکثر افراد این گروه روششان مطالعه در شب بوده ولی محقق گفته این گروه باید در روز درس بخواند پس آن ها مخالف روششان عمل کرده اند.
پس آنچه در روش تحقیق آن ها مورد بی توجهی قرار می گیرد این است که اگر آن ها بارها این آزمایش را انجام دهند آنگاه خواهند فهمید که جواب ها یکسان نخواهد شد زیرا همیشه جمعیت روز خوان و شب خوان در بین آن ها کم و زیاد می شود. در واقع این روش تحقیق هیچگاه به نتیجه درست نمی رسد. پس گفتن این جمله که مطالعه در شب بهتر از روز است یا روز بهتر از شب است یک سوال از اساس غلط است زیرا اگر من فردی باشم که شب خوان باشم، خواهم گفت شب بهتر است و اگر روز خوان باشم قطعا روز را بهتر از شب می دانم.
موضوع دیگر اینکه شما اگر به گروه اول بگویید لطفا 30 روز، روزخوانی کنید و بعد از 30 روز، آن متن 10 صفحه ای را به آن ها بدهید و امتحان بگیرید متوجه می شوید که نتیجه کاملا فرق می کند زیرا محقق ابتدا همه را به روزخوانی سوق داده و سپس از آن ها خواسته متن 10 صفحه ای را بخوانند. در واقع محقق با این کار توانسته، اگر شب خوانی در بین آن 10 نفر گروه اول وجود داشته است را به روزخوانی متمایل کند و در نتیجه شب خوان ها نیز بعد از 30 روز تمرین، حال و هوای مطالعه در روز را پیدا کرده اند در نتیجه کیفیت آن ها هم بالا می رود.
می خواهم این موضوع را از زوایه دیگری هم بررسی کنم. یادگیری چیست؟ یعنی وقتی یک دانش آموز یا داوطلب کنکور، مبحثی را یاد می گیرد چه اتفاقی در مغز او رخ داده است؟ آنچه همگی روی آن توافق دارند این است که وقتی می گوییم چیزی را یاد گرفته ایم یعنی یکسری اتصالات تازه بین سلول های عصبی مان برقرار شده است. حالا هرچقدر این اتصالات قوی تر شوند آن مبحث را قوی تر خواهیم آموخت و اگر تکرار صورت نگیرد آن اتصالات به مرور زمان از بین می روند.
پس یادگیری مساوی با برقراری ارتباط بین سلول های عصبی است که البته این اتصالات می تواند به اتصالات قبلی ما نیز مرتبط شوند و شبکه بزرگتری را بوجود آورند. حالا وقتی کسی می پرسد که مطالعه در روز با کیفیت تر است یا مطالعه در شب در واقع او دارد این سوال را می پرسد: آیا شب و روز تاثیری روی کیفیت این اتصالات دارد؟
به هیچ وجه، شب و روز تاثیری در کیفیت اتصالات ندارند شما هرگاه در هر ساعتی از شبانه روز، چیزی را بیاموزید این اتصالات ایجاد می شوند و هربار که تکرار کنید آن ها قوی تر می شوند و این مسیرهایی که ایجاد می شوند اصلا کاری با ساعت و دقیقه و شبانه روز ندارند.
بنابراین بحث روی اینکه کیفیت مطالعه در روز بهتر از شب است یا برعکس، کاملا طبق توضیحاتی که دادم برای همیشه کنار گذاشته شود و برویم سراغ سوال مهمی که احتمالا گوشه ذهن هر یک از ما وجود دارد: من شب درس بخوانم بهتر است یا روز؟ معیار انتخابم چه باید باشد؟
خودم را جای یک کنکوری می گذارم و با شناختی که روی مغز او دارم می خواهم در مورد این سوال به یکایک شما، پاسخ بدهم. من مغزی دارم که 70 درصد آن درکی از موفقیت ندارد. این مغز را که مغز حیوانی می نامم، تلاش می کند که مرا از مطالعه بیندازد. این مغز که استاد برهم زدن روند مطالعه است به خوبی می داند که با دست گذاشتن روی نقاط حساس می تواند کاری کند که برنامه کنکوری را اجرا نکنم و بی تفاوت به درس خواندن باشم.
پس من به عنوان یک کنکوری با دو برهه زمانی روبه رو هستم: 1. روزهای ابتدایی شروع مطالعه 2. روزهایی که به روند سازی مطالعه و اجرای برنامه های کنکوری تن داده ام. پس بایستی رویکرد من با هر یک از این زمان ها متفاوت باشد که در ادامه بحث می کنم:
1. روزهای ابتدایی شروع مطالعه: وقتی روزهای اولیه مطالعه را پشت سر می گذارم، بیشتر فشار را از سوی مغز حیوانی ام تحمل می کنم همان مغزی که از موفقیت درک درستی ندارد و تمام نیازهایش را در خوراک، نوشیدن، خواب، دمای مناسب و اکسیژن خلاصه کرده است و معنایی از رسیدن به هدف را نمی تواند حس کند. این قسمت مغز فشار می آورد تا جلوی مطالعه را بگیرد زیرا مطالعه، انرژی زیادی را مصرف می کند که نتیجه روشنی برای مغز حیوانی ندارد.
برای همین است که می گویم، روزهای ابتدایی مطالعه، بحرانی شما را فرا می گیرد به اسم بحران شروع کردن برای کنکور که این بحران در واقع همان تلاش های مغز حیوانی برای جلوگیری از مطالعه و برنامه اجرا کردن شما است. حالا شما تصور کنید که در روزهای شروع مطالعه برای کنکور هستم و تصمیم دارم روشمندی مطالعه خود را تغییر بدهم و با زمان های تازه ای که قبلا در آن زمان ها مطالعه نداشته ام، بخواهم برنامه کنکورم را اجرا کنم. به نظر شما چه خواهد شد؟
بهترین خوراک برای تولید فکرهای منفی را برای مغز حیوانی فراهم کرده اید. اجازه بدهید با مثال پیش برویم تا بهتر وارد موضوع شوید: خیلی از کنکوری ها در روزهای اولیه که برای کنکور شروع می کنند به دنبال این هستند که صبح زود بیدار شوند و مطالعه خود را از ساعت 4 صبح شروع کنند در حالیکه هیچوقت عادت به مطالعه در این زمان نداشته اند و اصلا فردی نبوده اند که صبح زود بیدار شوند.
این افراد بعد از چند روز، مطالعه را کنار می گذارند و دیگر درس نمی خوانند و جمله شان هم این است که ما نمی توانیم صبح زود بیدار شویم و درس خواندن تا وقتی نتوانیم به صبح زود برسیم بی فایده است. در واقع این افراد معتقد هستند که باید از روز اول همه چیز درست و اصولی باشد و طبق ثانیه ها زندگی کنند.
این فرد به روش زندگی خودش در طی همه سال های گذشته هیچ توجهی ندارد و فکر می کند حالا که اسم کنکور آمده است بایستی از همان روز اول برنامه ریزی تمام روش و روشمندی خودش را کنار بگذارد و با روش های تازه، زندگی کند که از همین لحظه، دچار بحران شروع می شود و پس از چند روز، مطالعه خودش را کنار می گذارد. 
پس رفتار درست برای کسی که تازه مطالعه خودش را برای کنکور شروع کرده است چیست؟ رفتار درست برای او این است که هیچ تغییری در روشمندی زندگی خودش ندهد و همانطوری که مدت ها درس خوانده است و در همان زمان ها و ساعت هایی که به آن زمان ها، خو گرفته و روشش بوده است، پایبند باشد و به هیچ عنوان در روزهای شروع برنامه ریزی، تغییری در صبح یا شب خوانی خودش ایجاد نکند.
البته متاسفانه خیلی از پدرو مادرها هم این اوضاع را وخیم می کنند و می گویند تو اگر کنکوری هستی باید 4 صبح بیدار شوی و درس بخوانی و چون تو عصر و شب درس می خوانی اصلا به درد نمی خورد و آن موقع که همه خواب هستند تو می خواهی مطالعه کنی و صبح بیدار شو تا بهتر یاد بگیری.
این جملات واقعا تخریب کننده است و امیدوارم پدر و مادرها هم متوجه باشند که مغز ما به دنبال همین صحبت هاست تا فرد را از مطالعه نا امید کند. پس تا به اینجا آموختیم که در روزهای ابتدایی به هیچ وجه دست به هیچ تغییری نزنیم و تنها هدفمان این باشد که تن به اجرای برنامه بدهیم و تمام زورمان را بزنیم که برنامه اجرا کردن را در خود ایجاد کنیم حتی اگر نصف شب درس می خوانیم.
پس ماموریت اول هر کنکوری این است که در شروع برنامه ریزی اش، سعی کند درس بخواند و اصلا کاری به اینکه شب خوان است یا روز خوان است نداشته باشد حالا که او متعهد به اجرای برنامه شد و توانست خودش را به اجرای برنامه وادار کند می توانیم وارد مرحله دوم شویم.
2. روزهایی که به روند سازی مطالعه و اجرای برنامه های کنکوری تن داده ام: حالا که من بحران های شروع را پشت سر گذاشته ام و فردی متعهد به برنامه شده ام و در هر شرایط و زمان و ساعتی می توانم درس بخوانم نوبت به این است که به فکر اصلاح و بهینه سازی روشمندی های خودم باشم. 
اما سوال اینجاست که معیارم برای بهینه سازی و اصلاح روند زندگی ام چه چیزی باید باشد؟ پاسخ را باید از زندگی اجتماعی دریافت کنیم. در واقع من یک دانش آموز یا داوطلب کنکور تجربی هستم که قرار است در نهایت، کنکور را در صبح پاسخ بدهد و بعدا دانشجو شود که همه کلاس های صبح و عصر را بایستی شرکت کند. پس زندگی اجتماعی به من می گوید که تو باید روشمندی خودت را به صورتی تغییر بدهی که بتوانی از کلاس های صبح و عصر استفاده مطلوب کنی.
حالا اگر من یک فرد معمولی باشم که زندگی اجتماعی ام به من می گفت تو باید از شب ها استفاده کنی آنگاه مطمین باشید که من قطعا روشمندی زندگی خودم را طوری تغییر می دادم که در شب، بهتر و بهینه تر از زمانم استفاده کنم. پس آنچه تعیین می کند که شب خوان باشید یا روز خوان؛ همان زندگی اجتماعی است.
حالا که شما دانش آموز و کنکوری هستید، لازم است رفته رفته سعی کنید تا روشمندی زندگی خود را به سمت صبح برسانید. البته وقتی صحبت از صبح می کنم منظورم کارهای عجیب و غریب مثل بیدار شدن 4 صبح و . نیست بلکه صبح بیدار شدن به معنای همان روندی که قرار است در کنکور و دانشگاه طی کنید و هیچ چیز غیر طبیعی را ایجاد نکنید.
دقت کنید شما نمی توانید انتظار داشته باشید که یک شبه و در طی یک حرکت شوک آور، بتوانید صبح زود بیدار شوید و مطالعه کنید و هیچ گونه حس منفی نداشته باشید. پس چالش های ما برای اینکه زندگی خود را بهینه کنیم چه چیزهایی هستند؟
  • مغز، بزرگترین مانع تان خواهد بود، زیرا مغز تغییر کردن را دوست ندارد. پس مطمین باشید کوهی از افکار منفی و مزاحم را تولید می کند تا جلوی این تغییر را بگیرد و به نوعی بتواند شما را بازنده کند.
  • احساس بی کیفیت شدن مطالعه دومین حسی است که در راه این تغییر حس می کنید.
  • احساس چرت زدگی و خواب آلودگی را می چشید.
  • افکاری مثل اینکه، حالا تغییر هم نکنیم اشکالی ندارد را نیز در مغزتان منتظرش باشید.
  • احساس ناامیدی از تغییر و احساس اینکه هیچوقت نمی توانید از پس آن بر بیایید را هم خواهید فهمید
  • ترس و دلهره از موفق نشدن و حس بد نسبت به شرایط الان و بعد را مزه مزه می کنید.
بنابراین، ما با یک تغییر ساده رو به رو نیستیم بلکه بایستی با آرامش و رفته رفته خود را به بهینه ترین شرایط برسانیم. فقط نکته مهم را فراموش نکنید که ماموریت اول ما این است که به مطالعه تن بدهیم و بعد از اینکه بحران شروع را پشت سر گذاشتیم و خیالمان راحت شد که ما تن به برنامه می دهیم آنگاه به فکر اصلاح باشیم و این روند اصلاحی را هم بایستی خیلی نرم و آرام طی کنیم.
معمولا پیشنهاد من این است که هفته ای نیم ساعت، به شرایط بهینه زندگی تان نزدیک تر شوید. به طور مثال فرض کنیم کسی عادت دارد که ساعت 12 ظهر از خواب بیدار شود او اگر هفته ای نیم ساعت زودتر بیدار شود و کم کم این روند را طی کند آنگاه بعد از گذشت 2 و نیم ماه، کاملا به شرایط بهینه زندگی خودش می رسد.
همچنین دقت کنید که برخی از کنکوری ها به دلیل مصرف داروهای خاص که خواب آور هم هستند، شاید نیاز باشد با آرامش بیشتری روشمندی زندگی شان را تغییر دهند. بنابراین آن ها نیاز نیست هفته ای نیم ساعت کمتر کنند تا روند زندگی شان تغییر کند بلکه بهتر است با آرامش بیشتر این تغییر را ایجاد کنند.
نکته مهمی که اینجا وجود دارد این است که شما نمی توانید به مغزتان بگویید که زودتر بخوابد تا زودتر بیدار شوید. بلکه من از شما می خواهم فقط زمان بیدار شدن خود را تنظیم کنید و خود را مقید کنید که حتما طبق الگوی زمانی تان زودتر بیدار شوید. مغزتان چند روزی با این روش، مخالفت می کند حتی شاید خواب شما را بهم بریزد و سعی کند آشوب ایجاد کند تا با بی خوابی شما را از تغییر کردن دلسرد کند ولی این را بدانید که بایستی مقاومت کنید تا این تغییرات حاکم شوند.
در نتیجه اگر در روزهای ابتدایی کم خوابی و بی حوصلگی را تجربه کردید، نگران نشوید زیرا این ها تمام احساسات منفی است که مغز تولید می کند تا جلوی شما را بگیرد. رفته رفته مغز مجبور است به 7 ساعت خواب شبانه ما پاسخ مثبت بدهد و این خواب مناسب را برایتان فراهم می کند. در واقع مغز وقتی متوجه شود که شما روی بیدار شدن تان منظم شده اید، کم کم می پذیرد که به موقع بخوابید.
نکته ضروری دیگر این است که برخی ها فکر می کنند که اگر تغییر روند بدهند، مطالعه شان بی کیفیت می شود و یاد نمی گیرند و نباید تغییر بدهند و سایر افکار از این دست؛ به این عزیزان یاد آور می شوم که هیچ زمانی وجود ندارد که کیفیت مطالعه در آن بالاتر از بقیه باشد و این ها همگی روشمندی شما در طی سال هاست پس با تغییر کردن بازهم به شرایط خوب می رسید و مطمین باشید شما بالاخره باید با زندگی اجتماعی خودتان هماهنگ شوید و بهتر است پس از اینکه بحران شروع را سپری کردید به فکر اصلاح باشید.
آنچه در این مطلب گفته شد به صورت خلاصه در زیر آورده ام:
1. هر تحقیقی که نشان دهد روز خوانی بهتر است یا شب خوانی بهتر است، کاملا نادرست است. چون می توان تحقیق را به روش دیگری انجام داد و نتیجه کاملا برعکس آن مقاله را گرفت.
2. اگر شما فکر می کنید روزخوانی بهتر است بخاطر تجربه های خودتان است و اگر عقیده دارید که در شب بهتر یاد می گیرید بازهم به خاطر روش زندگی تان می باشد.
3. هیچ زمانی، بهترین زمان برای مطالعه نیست و همه چیز به سبک زندگی تان و رفتارهای تان ربط دارد که فکر می کنید فلان زمان برای یادگیری بهتر از بقیه زمان ها است.
4. یادگیری در صبح بهتر از یادگیری در شب نیست و یادگیری در شب بهتر از روز نیست چون یادگیری یعنی ایجاد یک مسیر اتصالی بین سلول های عصبی و این ارتباط برقرار کردن متاثر از شب و روز نیست و کار مستقل خودش را انجام می دهد.
5. اگر در روزهای شروع مطالعه تان هستید و هنوز به برنامه اجرا کردن و  مطالعه پی در پی عادت نکرده اید، دست به هیچ تغییری در زمان مطالعه تان نزنید و این تفکر که از روز اول برنامه ریزی باید همه چیز را درست و اصولی اجرا کنیم را نداشته باشید زیرا در روزهای ابتدایی برنامه ریزی، آنچه برای ما مهم است این است که بتوانیم تن به درس و برنامه بدهیم حتی اگر نصف شب درس بخوانیم.
6. اگر بحران ابتدایی را پشت سر گذاشته اید و حالا مطمین هستید که تن به درس و برنامه می دهید و می توانید خودتان را با زور پشت میز بنشانید و درس بخوانید، آنگاه نوبت به بهینه سازی و اصلاح روش زندگی تان است.
7. برای بهینه سازی روش زندگی تان کافی است ببینید که سبک زندگی تان به روزکاری می خورد یا شب کاری و دقیقا بر اساس اینکه زندگی اجتماعی تان چه از شما می خواهد باید روشمندی مطالعه را بهینه سازی کنید. از آنجا که ما کنکوری هستیم پس زندگی اجتماعی مان از ما روزکاری می خواهد در نتیجه تلاش می کنیم فردی روز خوان باشیم.
8. برای بهینه سازی و اصلاح روشمندی مطالعه مان، بایستی منتظر افکار منفی و احساسات مخالف باشیم و احساس خواب آلودگی و چرت زدگی، کاهش یادگیری و بیقراری را تجربه می کنیم.  همه این ها پس لرزه های بهینه سازی هستند و کاملا طبیعی هستند.
9. برای بهینه سازی از قدم های کوچک استفاده کنید به طور مثال، هفته ای نیم ساعت خود را به شرایط مطلوب نزدیک تر کنید.
10. روی زمان بیداری مقید و منظم باشید تا بعد از چند روز، زمان خوابیدن هایتان هم منظم شود.
11. هفت ساعت خواب شبانه برای زندگی روزمره کنکوری لازم است. اگر چند روزی کمتر از این مقدار بخوابید مشکلی ایجاد نمی شود ولی بایستی یادتان باشد که لازم است این هفت ساعت خواب را داشته باشید.

چکار کنیم به افرادی که در کنکور شرکت می کنند و رقیبای ما هستند فکر نکنیم؟

آیا کسی که از پایه نهم یا دهم برای کنکور شروع کند، خسته می شود؟

شیمی کنکور98: تحلیل و بررسی شیمی نظام جدید در کنکور تجربی

مطالعه ,شب ,ها ,روز ,کند ,زندگی ,است که ,آن ها ,مطالعه در ,می کند ,این است ,شرایط بهینه زندگی ,صورت مطمین باشید

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

cotspesasmoi کتابخانه مرکزی دارالعلوم زاهدان روژان جعفریان deotigoogdi invsssp fiemounbangmel William's style پیامهای قرآنی جوان امروز - .•°¤*.•°¤*(شـــهــر خـــیـــالــــی مــــن)*¤°•.*¤°•. -