محل تبلیغات شما
فکر کردن به رقیب کنکوری که معمولا از بین همکلاسی های ما نیز می باشند، باعث افت کیفیت مطالعه و ایجاد زمان هدر رفته زیاد می شود. این تفکرات اینقدر آزار دهنده می شوند که حتی باعث بی انگیزگی و کنار گذاشتن مطالعه برای کنکور می شود. موضوع اینجاست که ما باید چکار کنیم که به افرادی که رقبای کنکوری ما حساب می شوند، فکر نکنیم و درگیر آن ها نشویم؟
قبل از اینکه پاسخ سوال بالا را بدهم، ابتدا لازم است بگویم که تمام کسانی که به رقبای کنکوری خودشان فکر می کنند به سه گروه تقسیم می شوند که شناخت این دو گروه در تحلیل مان خیلی اهمیت دارد:
گروه اول کسانی که به رقیب کنکوری خودشان فکر می کنند: این دسته از دانش آموزان، وقتی می خواهند به رقیب کنکوری خودشان فکر کنند، تمام حواس شان به سراغ همکلاسی هایشان می رود. منظور آن ها از رقیب کنکوری، همان همکلاسی مدرسه است که سال هاست با او رقابت درسی و شاگرد اولی دارند. حتی اگر سال ها از دوران مدرسه آن ها گذشته باشد باز هم پس زمینه فکری ایشان، رقیب کنکوری را همان همکلاسی مدرسه می داند. 
گروه دوم کسانی که به رقیب کنکوری خودشان فکر می کنند:  این گروه از داوطلبان کنکور، دختران و پسران فامیل را رقیب کنکوری خودشان می دانند. این گروه، همیشه با بچه های فامیل مقایسه شده اند و در نتیجه وقتی واژه رقیب کنکوری» را به کار ببریم، ذهن آن ها، به سمت فامیل حرکت می کند.
گروه سوم کسانی که به رقیب کنکوری خودشان فکر می کنند:  افراد این دسته، از دو مورد بالا، افکار خطرناک تری دارند چون این گروه نه همکلاسی و نه فامیل، بلکه موجود ذهنی و خیالی را رقیب خود در کنکور می داند. این گروه، با حساب کتاب های ذهنی خودشان، رقیب تراشی می کنند و اکثر اوقات، آنچه در ذهن شان می گذرد با آنچه در واقعیت وجود دارد، دارای تفاوت های بسیار است.
حالا ذهن تان جمع و جور شد و شاید تا به همین جا هم، خیلی از رازهای نگرانی از رقیب کنکوری برای تان آشکار شده باشد. اگر بخواهیم این نگرانی را از بین ببریم، باید به سراغ علت ها برویم. یعنی اگر من به عنوان یک دانش آموز کنکوری، بدانم که چرا اصلا به رقیب کنکوری فکر می کنم، آنگاه درمان کردن خودم کار بسیار ساده ای خواهد شد. همیشه پیدا کردن علت ها باعث حل شدن مشکلات فکری می شود.
فهرستی از دلایلی که می تواند باعث ایجاد نگرانی از وضعیت رقیب کنکوری شود را برایتان می نویسم تا بتوانید موتور فکری خود را راه بیندازید و علت این فکر تکرار شونده و عصبی کننده را بیرون بکشید و بعد خود را آماده ایجاد تغییر نمایید:
1. روش تربیت شدن ما باعث ایجاد این نگرانی شده است: همیشه گفته ام که اگر خانواده ها تا 5 سالگی فقط تا 5 سالگی ما را علمی و دقیق تربیت می کردند آنگاه یک عمر راحت زندگی می کردیم. مشکل اینجاست که ما در 5 سال اول زندگی مان جدی گرفته نشده ایم و اکثر آسیب هایی که در بزرگسالی به خصوص در سال کنکور تحمل می کنیم ریشه در همین دوران دارد.
به این جملات که مطمین هستم همه مان شنیده ایم و هر روز هم می شنویم دقت کنید: مامان جان! ببین دوستت چقدر خوب غذا می خوره، بیا تو هم غذاتو بخور تا بزرگ بشی»، مامان جان! ببین دوستت چقدر مرتب و تمیزه، تو هم اتاقت رو مثل دوستت تمیز کنی، انقدر دوستت دارم»، مامان جان! ببین دختر خاله ت اصلا شلوغی نمی کنه ولی تو کل خونه رو بهم می ریزی» و . .
به نظر شما اگر کسی از همان دوران کودکی، دایما با این جملات بزرگ شود چه فکری در بزرگ سالی خواهد داشت؟ کمترین فکری که او پیدا می کند دقت کنید می گویم کم ترین فکری که او پیدا می کند این است که یاد می گیرد مقایسه ای زندگی کند. حالا بگذریم که دچار خود کم بینی و احساس تنهایی و ترس از ترک پدر و مادرش هم ممکن است بشود.
وقتی از کودکی به من یاد بدهند که دیگرانی هستند که از من بهتر رفتار می کنند و من باید سعی کنم مثل آن ها باشم و تا زمانی که به من می آموزند که سطحم از بقیه پایین تر است، انتظار دارید با این گنجینه خاطرات قوی که مربوط به 5 سال اول زندگی ام است بتوانم وقتی به سال کنکور می رسم، به رقیب کنکوری اهمیت ندهم؟
بنابراین یکی از مهم ترین دلایلی که باعث می شود یک دانش آموز کنکوری، نگران رقیب کنکوری خودش باشد ریشه در تربیت و مدل بزرگ شدنش دارد. اگر شما هم فکر می کنید اسیر همین مشکل هستید توصیه من فقط توجه به این جملات است: یادتان باشد این روش تربیتی غلط پدر و مادرتان بوده است که می خواسته اند با گفتن یک سری جملات، رفتارهای شما را کنترل کنند بنابراین آن جملات واقعیت نداشته اند هرچند می دانم که آسیب های عمیقی به شما وارد شده است ولی به خودتان بیایید و آگاه باشید که آن جملات فقط یک روش کنترلی بوده است و واقعیت زندگی شما نیست.»
لطفا ساده از جملات بالا نگذرید. روی تک تک کلماتش فکر کنید. چون راه درمان شما فقط آگاهی از همین عبارت هاست. باید عمیق شوید و روی این کلمات فکر کنید تا به این نتیجه برسید که دقیقا همینطور است که من می گویم یعنی این ها فقط روش تربیتی بوده اند نه واقعیت درونی شما. پدر و مادر در اثر بی اطلاعی از روش های تربیتی و به روش های قدیمی و سنتی سعی می کرده اند ما را به قول خودشان سر به زیر و مودب تربیت کنند حال آنکه به ما کلی آسیب روحی وارد کرده اند.
2.مغز، مثل همیشه یک عامل اثر گذار است: این مغز است که نقش بازی می کند. مغز ما (قسمت حیوانی مغز ما یعنی تمام قسمت های مغز به جز ناحیه پیش پیشانی و قشر مخ)، تابع نیازهای حیوانی ماست. اگر هم دقت کرده باشید این قسمت ها فقط به کنترل عوامل حیوانی مثل خوردن و خوابیدن و خواب و بیدار و تعادل، می پردازند. مغز حیوانی ما چیزی از موفقیت نمی داند. (برای مطالعه بیشتر می توانید مطلب چرا مغز انسان برای موفقیت طراحی نشده است؟» را بخوانید).
انتظار اینکه مغزتان راحت یک گوشه بنشیند تا شما به موفقیت برسید را نداشته باشید. 75 درصد این مغز، مخالف مصرف هرگونه انرژی برای موفق شدن است. حالا که او ماموریت دارد، جلوی موفقیت ما را بگیرد به دنبال نقاط ضعف شما می گردد و اگر بفهمد که شما به دلیل خاطرات و روش تربیتی خودتان نسبت به رقیب کنکوری حساس هستید آنگاه است که روی این موضوع پافشاری می کند. آن قدر شما را اذیت می کند که تا می آیید خودتان را جمع و جور کنید می بینید اسیر این افکار شده اید.
مغز حیوانی ما، برای اولین بار احساسرقیب کنکوری تو چکار دارد می کند؟ نکند او قوی تر باشد و بیشتر درس بخواند و قبول شود» را ایجاد می کند. بعد منتظر می ماند تا ببیند آیا، مغز انسانی تان، درگیر این احساس می شود و آنگاه به تولید فکر دست می زند یا خیر؟ اگر بتواند باعث شود که مغز انسانی تان (یعنی همان ناحیه پیش پیشانی و قشر مخ) افکار متناسب با این احساس را تولید کند آنگاه این احساس را تقویت می کند.
با تقویت این احساس توسط مغز حیوانی، باز هم مغز انسانی بیشتر درگیر فکر می شود و همین روند که به بازخورد مثبت معروف است؛ کم کم باعث شکل گیری یک عادت فکری در شما خواهد شد. عادت فکری به این معناست که وقتی می خواهید درس بخوانید، بی اختیار فکرتان به سمت رقیب کنکوری» می رود و مدتی به او فکر می کنید و انگیزه تان را از دست می دهید به طوری که درس خواندن در آن روز برای تان سخت می شود.
حالا اگر ما گرفتار این مشکل باشیم چطوری باید خودمان را نجات دهیم؟ خبر بد این است که ما فقط یک روش در اختیار داریم و آن هم این است که بتوانیم مقاومت کنیم. یعنی فرض کنیم الان شما بخاطر مغزتان گرفتار فکر کردن به رقیب کنکوری شده اید. حالا مغز تصمیم می گیرد جلوی درس خواندن امروزتان را بگیرد:
مغز می گوید: رقیب کنکوری ات از تو بهتر درس می خواند. تو که نمی توانی با آن ها رقابت کنی.
شما باید چکار کنید: به هر سختی که هست باید درس بخوانید و به روند مطالعه خود ادامه دهید.
مغز می گوید: یعنی تو فکر می کنی در این کشور، 2000 نفر باهوش تر از تو نیست که این رشته های خوب را قبول شود؟
شما باید چکار کنید: به هر سختی که هست باید درس بخوانید و به روند مطالعه خود ادامه دهید.
مغز می گوید: تو پایه درسی ات آنقدر قوی نیست که بتوانی با دانش آموزان کل کشور رقابت کنی. آن ها خیلی قوی هستند.
شما باید چکار کنید: به هر سختی که هست باید درس بخوانید و به روند مطالعه خود ادامه دهید.
مغز می گوید: تو انگیزه ای هم برای موفقیت نداری. دل خوشی هم نداری که حداقل پیشرفت کنی.
شما باید چکار کنید: به هر سختی که هست باید درس بخوانید و به روند مطالعه خود ادامه دهید.
مغز می گوید: تو زمان زیادی از دست داده ای، کل تست نزده داری، هنوز هم بیشتر تست ها را غلط می زنی
شما باید چکار کنید: به هر سختی که هست باید درس بخوانید و به روند مطالعه خود ادامه دهید.
مغز می گوید: تو می خواهی با کسانی رقابت کنی که خیلی روی آن ها سرمایه گذاری شده، از سال ها قبل، برنامه ریزی برای کنکور داشته اند و پدر و مادرشان به فکرشان بوده است. تو چه امیدی داری بتوانی از آن ها جلو بزنی؟
شما باید چکار کنید: به هر سختی که هست باید درس بخوانید و به روند مطالعه خود ادامه دهید.
مغز می گوید: فکر می کنی، با لج بازی درس خواندن فایده ای هم دارد؟ تو داری به زور درس می خوانی، تو باید از روی عشق و علاقه درس بخوانی تا به رشته های درجه یک برسی.
شما باید چکار کنید: به هر سختی که هست باید درس بخوانید و به روند مطالعه خود ادامه دهید.
مغز می گوید: تو توانایی درس خواندن برای طولانی مدت را نداری. چند روزی شاید بخوانی ولی دوباره رها می کنی
شما باید چکار کنید: به هر سختی که هست باید درس بخوانید و به روند مطالعه خود ادامه دهید.
.
.
.
سه نقطه بالا را برای این گذاشتم چون این مکالمه بین مغز و شما بازهم ادامه دارد ولی فکر می کنم اگر فقط یک بار دیگه به مکالمه بالا دقت کنید متوجه می شوید که اگر شما درس خواندن را ادامه دهید بعد از مدتی روند احساسی مغز حیوانی تغییر می کند. زیرا او به این نتیجه می رسد که دیگر با تولید احساس نگران رقیب کنکوری ات باش» نمی تواند جلوی شما را بگیرد. پس از این زوایه روی شما فشاری وارد نمی کند.
شاید بپرسید چه مدت طول می کشد که مغز حیوانی، دست از فشار آوردن بردارد و در پاسخ بایستی بگویم که به هیچ وجه این زمان مشخص نیست بلکه بستگی به مدت زمانی دارد که شما اسیر فکر کردن به رقیب کنکوری بوده اید. یعنی هرچه روزهای بیشتری به رقیب تان فکر کرده اید، حالا باید به همان اندازه و حتی بیشتر، مقاومت کنید تا روند احساسی مغز حیوانی تغییر می نماید.
این کار که بخواهید جلوی احساس فکر نکردن به رقیب مخالفت کنید بسیار سخت است. زیرا همان مغز دوباره به شما خواهد گفت که تو نمی توانی جلوی من را بگیری و نمی توانی مرا شکست دهی. زیرا دارید با کمک خودش با خودش جنگ می کنید در نتیجه سخت است اما تحمل کنید حتما حتما تغییر می کنید. این روش هر تغییر کردن است.
3. ویژگی های شخصیتی روی فکر کردن به رقیب کنکوری اثر دارد: ویژگی های شخصیتی ما نیز در خانواده، مدرسه و زندگی با افراد مختلف شکل می گیرد. با این حال چرا این مورد را از تربیت خانوادگی جدا کردم؟ به خاطر اینکه تربیت خانوادگی در دست شما نبوده است ولی ادامه دادن ویژگی های شخصیتی غلط کاملا به شما ربط دارد بنابراین می بایست در یک مورد جدا بررسی می کردیم.
دو ویژگی شخصیتی هست که باعث فکر کردن به رقیب می شود:
1. خود کم بینی: وقتی کسی طوری تربیت شده باشد که همیشه او را کمتر از خودش در نظر گرفته باشند بعد از مدتی دچار خود کم بینی می شود.حالا این خود کم بینی زمینه فکر کردن به رقیب را فراهم می کند چون این فرد، خودش را قبول ندارد و می خواهد درس بخواند و با هر خطی که می خواند به این فکر می کند که همیشه بهتر از من وجود دارد پس هرچقدر هم درس بخوانم باز هم قبول نمی شوم.
در واقع مغز، در پشت این خود کم بینی پنهان می شود و با تولید احساسات مرتبط، باعث درگیر کردن مغز انسانی به قبول نشدن و عقب بودن و پایین بودن از دیگران می شود. خود کم بینی مبحث بسیار جامعی است که بایستی در متن دیگری بررسی شود و روش خلاص شدنش را نمی شود در این جا بیان کرد چون تحلیل خود کم بینی خودش نیاز به توضیحات پر و پیمان جداگانه دارد.
2. مقایسه ای زندگی کردن: این ویژگی نیز باز به دلیل زندگی در خانواده و مدرسه ایجاد می شود. افرادی که دایما با دیگران مقایسه می شوند، کم کم یاد می گیرند که قانون زندگی شان این باشد که خودشان را با دیگران مقایسه کنند. این فرد به کنکور می رسد، حالا می خواهد درس بخواند اما قانون سال ها زندگی اش به او می گوید که باید خودت را با دیگران مقایسه کنی.
از آنجا که کسی با مقایسه کردن، پیروز بیرون نخواهد آمد و اصولا انسان هدفش از مقایسه، تحقیر کردن خودش است پس بعد از مدتی، انگیزه و انرژی خودش را از دست می دهد. موردی که فکر می کنم نیاز است در موردش مجدد، جدا صحبت کنیم همین مقایسه است و باید ببنیم وقتی شخصی خودش را با دیگری مقایسه می کند، در واقع چه اتفاقی از نظر علمی در درونش می گذرد تا راه درمان این مشکل هم از بین برود. بنابراین موضوعات مطرح شده خودشان آنقدر جامع هستند که بعدا در متن دیگری به آن ها خواهم پرداخت.
4. برخی از نیازهای غلط باعث می شوند که فکر کردن به رقیب کنکوری داشته باشیم: انسان گاهی در نیازهای خودش دچار خطا می شود زیرا او در سبک زندگی و محیطی که در آن بزرگ می شود، یک سری اتفاقات مثبت و منفی برایش رخ می دهد که باعث ایجاد نیازهای درست و غلط می شود.
نیازهای مثل بهترین بودن در فامیل و مدرسه، نیاز به دیده شدن توسط اجتاع، نیاز به جلب توجه پدر و مادر به سوی خود و نیاز به منحصر به فرد بودن، نمونه هایی از این نیازهای غلطی است که باعث می شود تا یک فرد، ساعت ها در طول روز و هفته، به رقیب کنکوری خودش فکر کند.
اگر می خواهید از این مشکل نجات پیدا کنید راحت ترین کار بازنگری است. یعنی چه؟ یعنی یک بار دیگر روی کاغذ بنویسید که شما چه نیازهایی دارید و آن نیازهایی که غلط هستند را از زندگی خود حذف کنید. با حذف نیازهای نادرست، قطعا فکر کردن به رقیب کنکوری نیز از زندگی تان می رود. فقط کافی است چند دقیقه وقت بگذارید و بازنگری را انجام دهید تا از این فکر آزار دهنده خلاص شوید فقط یادتان باشد که مغز حیوانی تان به راحتی نمی پذیرد که این نیازهای غلط را کنار بگذارید چون سال هاست با همین نیازهای مصنوعی جلوی شما را گرفه است اما با توجه به توضیحات مورد دوم این متن، فقط مقاومت کنید.
5. هزینه موفقیت دیگران برای ما باعث می شود نگران رقیب کنکوری شویم: موفقیت ما برای دیگران و موفقیت دیگران برای ما هزینه دارد. قبلا در مطلب همکلاسی و دوست در سال کنکور: در سال کنکور با دوستان چطور برخورد کنیم؟» یک فیلم کوتاه قرار داده ام و در آنجا توضیح دادم که موفقیت ما برای دیگران هزینه دارد. برعکسش هم درست است یعنی موفقیت دیگران برای ما هزینه دارد. یعنی چی؟
یعنی اینکه وقتی یکی از همکلاسی ها یا فامیل در کنکور قبول شود باعث می شود تا شما تحت فشار قرار بگیرید و گوشه و کنایه بشنوید یا دوباره مقایسه شوید. حالا فکرش را کنید وقتی این فشار وجود دارد، چقدر تند تند نگران این می شویم که نکند دیگران قبول شوند و ما قبول نشویم و بعد مورد حمله دیگران قرار بگیریم.
اگر این مشکل را احساس می کنید بایستی کل مطالبی که در کلبه مشاوره در خصوص وابستگی به حرف مردم و فامیل نوشته ام را بخوانید تا به طور اساسی و عمیق، کل طرز تفکرتان نسبت به دیگران تغییر کند زیرا تا مادامی که افکار شما نسبت به مردم تغییر نکند، نمی توانید مشکل هزینه موفق شدن دیگران را حل کنید.
6. سطح انتظار نادرست باعث ایجاد زمینه فکر کردن به رقیب کنکوری می شود: وقتی با روند یادگیری آشنا نباشید و همچنین توقع نادرست از خودتان داشته باشید آنگاه با چند تست غلط زدن به هم می ریزید و نگران می شوید و با خود می گویید که من چرا این همه غلط می زنم و نکند رقیبم همه این ها را درست می زند. اگر اینطوری باشد که من اصلا قبول نمی شوم.
در حالیکه هر کسی در روند یادگیری، کلی تست غلط باید بزند تا رشد کرده و به تسلط درسی برسد ولی وقتی انتظارات نادرست داشته باشید کم کم از این شرایط علمی دور می شوید و افکار نادرست، بدنه اصلی زندگی تان در سال کنکور می شود. در این مورد بایستی بگویم که بازنگری در تفکرات و انتظارات بسیار بسیار مهم است.
اگر کسی یک بار برای همیشه فهرستی از انتظاراتی که از خودش دارد را تهیه کرده و یکی یکی بررسی کند که آیا منطقی هستند یا خیر و سپس آن هایی که منطقی نیستند را کنار بگذارد چه خواهد شد؟ کوچک ترین دستاوردش این است که زمینه های نگرانی از رقبا را کنار می گذارد زیرا او می آموزد که دغدغه های قبلی اش غیر واقعی بوده اند و روندی که او دارد برای بقیه رقبایش هم رخ می دهد پس نیازی نیست نگران رقیبش باشد.
7. فشارهای خانوادگی برای قبولی در کنکور باعث فکر کردن به رقبا خواهد شد: برخی از خانواده ها، متوجه شرایط و فشارهای کنکور نیستند. اگر شما یک دانش آموز کنکوری هستید می دانید قبل از درس خواندن اولین وظیفه تان چیست؟ اولین وظیفه تان این است که جو و فشار کنکور و فضایی که در کنکور وجود دارد را برای پدر و مادر خود توجیه کنید.
برخی از دانش آموزان به دلیل داشتن نمرات خوب مدرسه، می گویند اگر برویم به پدر و مادر خود از جو کنکور بگوییم آن ها فکر می کنند که می خواهیم جا بزنیم و درس نخوانیم و یا اینکه آن ها می گویند تو می توانی و از پسش بر می آیی. عده ای دیگر هم می گویند که گفتن به پدر و مادر فایده ای ندارد، آن ها خودشان باید بدانند که جو کنکور چطور است و چه فشاری روی ما است.
شاید هم دلایل دیگری برای خودتان دارید که فشارهای کنکور را برای خانواده خود تشریح نمی کنید اما این را بدانید به هر دلیلی که به خانواده تان توضیح نمی دهید که جو کنکور به چه صورت است، بزرگترین اشتباه شما حساب می شود. یک داوطلب کنکور موظف است که به طور کامل برای پدر و مادرش در مورد سختی های کنکور توضیح بدهد.
او باید باعث شود تا خانواده اش به طور کامل به جو خانواده آشنا شوند و دقیقا درک کنند که سختی های کنکور چیست تا به جای فشار آوردن تبدیل به حامی کنکوری شوند. اگر خانواده تان به شما برای قبولی فشار می آورند مقصرش شما هستید زیرا برایشان از سختی های کنکور و فشارهای خودتان نگفته اید. ما باید این افراد نزدیک به خودمان را کاملا توجیه کنیم.
جدای از این مبحث که شما نگران رقیب خود هستید یا نیستید، موظف هستید به طور کامل، خانواده خود را با جو کنکور آشنا کنید و از سختی هایش برایشان بگویید تا آن ها از خواب بیدار شده و با واقعیت ها رو به رو شوند و بدانند که این میدان چه زبری هایی دارد.
8. دیدن شرایط مطالعه دیگران، موجب فکر کردن به رقیب می شود: خیلی ها به صورت گروهی درس می خوانند که البته بارها اشاره کرده ام، کنکور یک فرایند تک نفره و شخصی است زیرا سرعت یادگیری و مطالعه و نیازهای آموزشی انسان ها با هم فرق دارد.
اما آن افرادی که به صورت گروهی درس می خوانند یا یک گروه مشترک ساخته اند و در آن ساعت های مطالعاتی و سایر فعالیت هایشان را ثبت می کنند، اکثر اوقات، دچار تفکر به رقیب کنکوری می شوند. آن ها وقتی می بینند که شخص دیگری ساعت بیشتری درس می خوانند و او نمی توانند همان اندازه وقت بگذارد، دچار نگرانی و حس عقب افتادگی می شود.
در حالیکه اگر او به صورت تنهایی درس می خواند، همین ناامیدی را نداشت و با ادامه دادن روند مطالعاتی خودش می توانست خیلی زود به پیشرفت برسد. دانستن اینکه بقیه چکار می کنند، باعث افت کیفیت زندگی تان می شود. گاهی هم شما به صورت تکی درس می خوانید ولی به دلیل دانش آموز بودن، می شنوید که فلانی چقدر درس می خواند و همه این ها باید از یک گوش شنیده و از گوش دیگر به در شود.
بعضی ها با گفتن این جمله که موفقیت در کنکور به میزان درس خواندن رقیب تو هم بستگی دارد» به خودشان اجازه می دهند که مدت ها به رقیب کنکوری شان فکر کنند و زمان و انرژی لازم برای رسیدن به موفقیت را از دست بدهند. آنچه در موفقیت کنکور اثر دارد دو چیز است: 1. رسیدن درصدهای شما به رشته و دانشگاه مورد نظرتان 2. داشتن شرایط روحی و شخصیتی لازم برای موفقیت. 
به همین جهت یک دانش آموز یا داوطلب کنکور به جای اینکه انرژی ذهنی خودش را روی دیگران بگذارد همان وقت را باید روی فعالیت های برنامه خودش متمرکز کند تا رشد و پیشرفت تحصیلی اش شروع شود. حتی اگر رقیب شما قوی ترین کنکوری دنیا هم باشد باز هم شما لازم است به همان دو موردی که گفتم برسید. پس چه فرقی می کند که رقیب شما چطور درس می خواند؟ اگر به آن دو مورد برسید، قبول می شوید.
9. وقتی کسی می تواند سوالی را حل کند و من نمی توانم، آنگاه به رقیب های کنکوری فکر می کنم: بیشتر دانش آموزان دچار این نوع ناامیدی می شوند. مثلا معلم سوالی را سر کلاس می پرسد و چند نفر خیلی زود و سریع، سوال را پاسخ می دهند ولی او نمی تواند به آن سوال پاسخ بدهد و دچار ناامیدی می شود.
با خودش می گوید: وقتی آن ها، می توانند سوالات را به این زودی حل کنند پس همین ها هم موفق می شوند و دیگر نوبت به موفقیت من نمی رسد پس همه درس خواندن هایم الکی است.»
در پاسخ به این مشکل بایستی برگردم به تکرار حرف قبلی خودم که آنچه در موفقیت کنکور اثر دارد دو چیز است: 1. رسیدن درصدهای شما به رشته و دانشگاه مورد نظرتان 2. داشتن شرایط روحی و شخصیتی لازم برای موفقیت. حالا فرض کنیم که وضعیت همه عالی است و وضعیت شما بسیار بد است. در این شرایط باز هم می گویم که وظیفه شما این است که سواد خود را به درصدهای رشته و دانشگاه تان برسانید و از نظر شخصیتی روی روحیه و تفکر خودتان کار کنید.
ما کاری نداریم که دیگران خیلی بهتر هستند یا خیلی زرنگ و سرعتی، ما به تنها چیزی که کار داریم این است که باید درصدهای خود را به رشته مورد نظر برسانیم. هرگاه درصدهایمان به آن رشته برسند، ما قبول می شویم و هرگاه، نرسند به هیچ وجه نمی توانیم موفق شویم حتی اگر رقیب های ما هم خنگ باشند.
بنابراین، دیدن اینکه بقیه سوالات را حل می کنند هیچ تاثیری بر موفقیت شما ندارد اگر دقت کنید اگر سواد شما به درصدهای رشته مورد نظرتان برسد. به خوبی می دانم که اگر روی وظیفه تمرکز کنید قطعا به پیشرفت تحصیلی و قبولی می رسید. من در این وضعیت اگر باشم با خودم می گویم: رقبای کنکوری امسال، قوی ترین کنکوری های جهان هستند، ولی آنچه باید انجام دهم وظیفه ام است و وظیفه ام این است که بتوانم سواد و روحیه خودم را به رشته و دانشگاه مد نظرم برسانم و کاری هم ندارم رقبای من زیاد درس می خوانند، تند تند سوال حل می کنند یا هرچیز دیگری، من وقتی می توانم قبول شوم که به درصدهای مورد نظرم برسم. پس باید برای رسیدن به آن درصدها برنامه ریزی و تلاش کنم.»
این ها مواردی هستند که باعث می شوند یک دانش آموز یا دوطلب کنکور به رقیب خودش فکر کند. آن هایی که راه حل شان کوتاه بود را بیان کردم و بقیه مطالب که نیاز به توضیحات داشت را در مطالب بعدی، پیگیری می کنیم. حالا شاید بپرسید که اول این نوشته، چرا آن تقسیم بندی ها را انجام دادم و اصلا چه فایده ای داشت؟ آن تقسیم بندی اول متن فقط به این خاطر بود که به شما یادآور شوم تربیت و مدل بزرگ شدن ما و رفتارهایی که می آموزیم باعث می شود که دیدگاه مان از مفاهیم متنوع شود.
یکی تصورش از رقیب کنکوری، همکلاسی اش است و دیگری، فامیل و نفر سوم یک موجود خیالی. چرا باید یک مفهوم یکسان، در ذهن سه انسان به سه شکل متفاوت ترجمه شود؟ به این علت که این سه نفر، سه تربیت متفاوت دارند. به این مورد دقت کنید که تمام نقاط ضعف و قوت ما، موضوع فکرهای مان و حتی تصور ما از مفاهیم به طور کامل به تربیت ما بر می گردد. خاطراتی که در طول زندگی داریم ما را می سازند و حالا خودمان مجبوریم این خاطرات منفی را کشف و نابود کنیم تا به شخصیت بهتری تبدیل شویم.

چکار کنیم به افرادی که در کنکور شرکت می کنند و رقیبای ما هستند فکر نکنیم؟

آیا کسی که از پایه نهم یا دهم برای کنکور شروع کند، خسته می شود؟

شیمی کنکور98: تحلیل و بررسی شیمی نظام جدید در کنکور تجربی

رقیب ,فکر ,ها ,کنکوری ,درس ,هم ,رقیب کنکوری ,می شود ,به رقیب ,است که ,فکر می ,رقیب کنکوری خودشان ,همان همکلاسی مدرسه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدیران شایسته، سازمان موفق ماهنامه تخصصی صنایع چاپ و تبلیغات franamemwe Christopher's collection فروش ، تعمیرات ، ارتقا کامپیوتر ، لپ تاپ | کامپیوتر سروقد در مشهد urerboaca وبلاگ نمایندگی گیلان گن لاغری شکم مطالب درسی دوره اول متوسطه باشگاه رزمی ولایت پایگاه شهید منفرد